زمان تقریبی مطالعه: 21 دقیقه
 

حدود آزادی (قرآن)





حدود آزادی با توجه به آیات قرآن عبارتند از:

فهرست مندرجات

۱ - حدود آزادی در روابط
       ۱.۱ - رابطه با اهل‌کتاب
              ۱.۱.۱ - تمسخرکنندگان اسلام
              ۱.۱.۲ - پذیرش ولایت استهزاگران
       ۱.۲ - رابطه با ظالمان
       ۱.۳ - رابطه با کافران
              ۱.۳.۱ - پذیرش ولایت کافران
       ۱.۴ - رابطه با غیراهل‌ایمان
       ۱.۵ - رابطه با منافقان
       ۱.۶ - ورود بدون اذن
۲ - حدود آزادی رفتار
       ۲.۱ - نداشتن آشوب اجتماعی
       ۲.۲ - پرهیز از اختلاف
       ۲.۳ - ممنوعیت بدعت‌گذاری
       ۲.۴ - حفظ حریم مقدسات
       ۲.۵ - عدم همکاری بر گناه
       ۲.۶ - حفظ حرمت مسجدالحرام
              ۲.۶.۱ - کیفر عدم حفظ حرمت
       ۲.۷ - ممنوعیت فسادگری
       ۲.۸ - حفظ حریم پیامبر
       ۲.۹ - رفتار عادلانه با مخالف
       ۲.۱۰ - شیطانی بودن منکرات
       ۲.۱۱ - عدم اشاعه فحشا
       ۲.۱۲ - ممنوعیت اعمال مورد سوءاستفاده
       ۲.۱۳ - محدودیت در رفتار با اولیاءالله
       ۲.۱۴ - عدم مخالفت با حکم خدا
       ۲.۱۵ - ممنوعیت تجسس
       ۲.۱۶ - حضرت شعیب و اصلاح آزادی
۳ - پانویس
۴ - منبع

۱ - حدود آزادى در روابط


حدود آزادی در روابط عبارت است از:

۱.۱ - رابطه با اهل‌کتاب


لزوم پرهيز اهل‌ايمان از قرار دادن اهل‌كتاب به صورت محرم اسرار خود:
يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا بطانة من دونكم ...• هأنتم أولاء تحبّونهم و لا يحبّونكم و تؤمنون بالكتب كلّه ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد محرم اسراري از غير خود انتخاب نكنيد...شما كساني هستيد كه آنها را دوست مي‌داريد، اما آنها شما را دوست ندارند، در حالي كه شما به همه كتابهاي آسماني ايمان داريد (اما آنها به كتاب آسماني شما ايمان ندارند)....»
سياق آيات و آيه ۱۱۹ كه مى‌فرمايد: شما به همه كتاب‌هاى آسمانى ايمان داريد، قرينه است بر اين‌كه مقصود از «من دونكم» اهل‌كتابند.

۱.۱.۱ - تمسخركنندگان اسلام


ممنوعيّت ايجاد رابطه دوستانه با تمسخركنندگان اسلام از اهل‌کتاب:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا الّذين اتّخذوا دينكم هزوا و لعبا من الّذين أوتوا الكتب من قبلكم و الكفّار أولياء ...؛اي كسانيكه ايمان آورده‌ ايد، افرادي كه آئين شما را بباد استهزاء و بازي مي‌گيرند از اهل كتاب و کافران، دوست و تكيه گاه خود انتخاب نكنيد....»
«ولى» هم به معناى دوست و هم به معناى سرپرست، و هر يك از برداشت‌ها، بر اساس يكى از اين دو معنا است.

۱.۱.۲ - پذیرش ولایت استهزاگران


مجاز نبودن مؤمنان به پذيرش مسخره‌كنندگان اهل‌كتاب به صورت سرپرست خود:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا الّذين اتّخذوا دينكم هزوا و لعبا من الّذين أوتوا الكتب من قبلكم و الكفّار أولياء ...؛اي كسانيكه ايمان آورده‌ ايد، افرادي كه آئين شما را بباد استهزاء و بازي مي‌گيرند از اهل كتاب و کافران، دوست و تكيه گاه خود انتخاب نكنيد....»

۱.۲ - رابطه با ظالمان


آزاد نبودن مؤمنان در اعتماد به ظالمان:
«و لاتركنوا الى الّذين ظلموا فتمسّكم النار ...؛و تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مي‌شود آتش شما را فرو گيرد....»

۱.۳ - رابطه با کافران


ممنوعيّت رابطه دوستانه با کافران:
۱. «لايتّخذ المؤمنون الكفرين أولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من اللَّه فى شى‌ء ...؛افراد با ايمان نبايد به جاي مومنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‌ اي با خدا ندارد (و پيوند او بكلي از خدا گسسته مي‌شود)....»
۲. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد كافران را بجاي مومنان ولي و تكيه گاه خود قرار ندهيد....»
۳. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا ... و الكفّار أولياء ...؛اي كسانيكه ايمان آورده‌ ايد... و کافران، دوست و تكيه گاه خود انتخاب نكنيد....»
۴. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء تلقون اليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ ... تسرّون اليهم بالمودّة ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد دشمن من و دشمن خويش را دوست خود قرار ندهيد، شما نسبت به آنها اظهار محبت مي‌كنيد، در حالي كه به آنچه از حق براي شما آمده كافر شده‌ اند،... شما مخفيانه با آنها رابطه دوستي برقرار مي‌كنيد ....»
۵. «إنّما ينهيكم اللّه عن الّذين قتلوكم فى الدّين وأخرجوكم مّن ديركم وظهروا على‌ إخراجكم أن تولّوهم ومن يتولّهم فأولئك هم الظَّلمون؛تنها شما را از دوستي كساني نهي مي‌كند كه در امر دين با شما پيكار كردند، و شما را از خانه‌ هايتان بيرون راندند، يا به بيرون راندن شما كمك كردند از اينكه با آنها دوستي كنيد، و هر كس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است.»
۶.«يأيّها الّذين ءامنوا لاتتولّوا قوما غضب اللَّه عليهم ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد با قومي كه خداوند آنها را مورد غضب قرار داده دوستي نكنيد....»

۱.۳.۱ - پذیرش ولایت کافران


آزاد نبودن مؤمنان در پذيرش كافران به صورت سرپرست خود:
۱. «لايتّخذ المؤمنون الكفرين أولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من اللَّه فى شى‌ء ...؛افراد با ايمان نبايد به جاي مومنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‌ اي با خدا ندارد (و پيوند او بكلي از خدا گسسته مي‌شود)....»
۲. «... و لن يجعل اللَّه للكفرين على المؤمنين سبيلا؛... و هرگز براي كافران نسبت به مومنان راه تسلطي قرار نداده است»
۳. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد كافران را بجاي مومنان ولي و تكيه گاه خود قرار ندهيد....»
۴. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا ... و الكفّار أولياء ...؛اي كسانيكه ايمان آورده‌ ايد،...و کافران، دوست و تكيه گاه خود انتخاب نكنيد....»
۵. «إنّما ينهيكم اللّه عن الّذين قتلوكم فى الدّين وأخرجوكم مّن ديركم وظهروا على‌ إخراجكم أن تولّوهم ومن يتولّهم فأولئك هم الظَّلمون؛تنها شما را از دوستي كساني نهي مي‌كند كه در امر دين با شما پيكار كردند، و شما را از خانه‌ هايتان بيرون راندند، يا به بيرون راندن شما كمك كردند از اينكه با آنها دوستي كنيد، و هر كس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است.»
۶. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتتولّوا قوما غضب اللّه عليهم ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد با قومي كه خداوند آنها را مورد غضب قرار داده دوستي نكنيد....»

۱.۴ - رابطه با غیراهل‌ایمان


ممنوعيّت گزينش دوست همراز از غير اهل ایمان:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتتّخذوا بطانة من دونكم ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد محرم اسراري از غير خود انتخاب نكنيد....»
«بطانة» به معناى خواص و محرم اسرار شخص است.

۱.۵ - رابطه با منافقان


ممنوعيّت دوستی با منافقان گمراه و كفرپيشه:
«فما لكم فى المنفقين فئتين ... أتريدون أن تهدوا من أضلّ اللَّه ...• ودّوا لوتكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلاتتّخذوا منهم أولياء ...؛چرا درباره منافقين دو دسته شده‌ ايد! (بعضي جنگ با آنها را ممنوع و بعضي مجاز مي‌دانيد) ... آيا شما مي‌خواهيد كساني را كه خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه كرده هدايت كنيد!! ... آنان دوست دارند كه شما هم مانند آنها كافر شويد و مساوي يكديگر گرديد، بنابراين از آنها دوستاني انتخاب نكنيد....»

۱.۶ - ورود بدون اذن


ممنوعيّت ورود به اماكن مسكونى بدون اجازه:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتدخلوا بيوتا غير بيوتكم حتّى‌ تستأنسوا ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد در خانه‌ هائي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد....»

۲ - حدود آزادى رفتار


حدود آزادی در رفتار با توجه به آیات قرآن عبارتند از:

۲.۱ - نداشتن آشوب اجتماعی


آزادى افراد در جامعه اسلامى، منوط به در پى نداشتن آشوب اجتماعى:
«و اتّقوا فتنة لاتصيبنّ الّذين ظلموا منكم خاصّة ...• و اذكروا اذ أنتم قليل مستضعفون فى الأرض تخافون أن يتخطّفكم الناس فآواكم و ايدكم بنصره ...؛ و از فتنه‌ اي بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمي‌رسد (بلكه همه را فرا خواهد گرفت چرا كه ديگران سكوت اختيار كرده‌ اند...و به خاطر بياوريد هنگامي كه شما گروهي كوچك و اندك و ضعيف در روي زمين بوديد آنچنان كه مي‌ترسيديد مردم شما را بربايند ولي او شما را پناه داد و ياري كرد....»
«فتنه» به قرينه شمول آن لغت به غير ستمگران و يادآورى قدرت و شوكت مسلمانان پس از ضعف كه در آيه بعد آمده مى‌تواند به معناى آشوب‌هاى صدمه زننده به دين و اتّحاد مسلمانان باشد.

۲.۲ - پرهیز از اختلاف


لزوم پرهيز از اختلاف:
۱.«و اعتصموا بحبل اللَّه جميعا و لاتفرّقوا ...• و لاتكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنت ...؛و همگي به ريسمان خدا ( قرآن و اسلام و هر گونه وسيله ارتباط ديگر) چنگ زنيد، و پراكنده نشويد! ... و مانند كساني نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند، (آن هم) پس از آنكه نشانه‌ هاي روشن (پروردگار) به آنان رسيد!....»
۲. «... ولاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم ...؛... و نزاع (و كشمكش) مكنيد تا سست نشوند و قدرت (و شوكت و هيبت) شما از ميان نرود....»

۲.۳ - ممنوعیت بدعت‌گذاری


ممنوعيّتِ بدعت‌گذاری در دین:
«و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب هذا حلل و هذا حرام لتفتروا على اللَّه الكذب انّ الّذين يفترون على اللَّه الكذب لايفلحون؛بخاطر دروغي كه زبانهاي شما توصيف مي‌كند نگوئيد اين حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببنديد، كساني كه به خدا دروغ مي‌بندند رستگار نخواهند شد.»

۲.۴ - حفظ حریم مقدسات


ممنوعيّتِ شكستن حريم مقدّسات دينى:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتحلّوا شعئر اللَّه و لا الشهر الحرام و لا الهدى و لا القلئد و لا ءامّين البيت الحرام ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد شعاير الهي (و مراسم حج را محترم بشمريد و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بينشان، و نشاندار، و نه آنها كه به قصد خانه خدا براي بدست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي‌آيند....»

۲.۵ - عدم همکاری بر گناه


ممنوعيّت همكارى بر گناه و تجاوز:
«... و لا تعاونوا على الأثم و العدون ...؛... و (هرگز) در راه گناه و تعدي همكاري ننمائيد....»

۲.۶ - حفظ حرمت مسجدالحرام


ممنوعيّت هر گونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجدالحرام:
«إنّ الّذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام الّذى جعلنه للنّاس سواء العكف فيه والباد ومن يرد فيه بإلحاد بظلم نّذقه من عذاب أليم؛كساني كه كافر شدند و مؤ منان را از راه خدا و از مسجدالحرام، كه آن را براي همه مردم مساوي قرار داديم اعم از كساني كه در آنجا زندگي مي‌كنند و يا از نقاط دور وارد مي‌شوند، باز مي‌دارند (مستحق عذابي درد ناكند) و هر كس بخواهد در اين سرزمين از طريق حق منحرف گردد و دست به ستم زند ما از عذاب دردناك به او مي‌چشانيم.»
«الحاد» به معناى انحراف و كج‌روى است. از نكره آوردن «الحاد» و «ظلم» استفاده مى‌شود كه مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، بايد امنيّت و آرامش مطلق داشته باشند و در اين جهت از كم‌ترين و كوچك‌ترين انحراف و تجاوز به حقوق آنان چشم‌پوشى نخواهد شد.

۲.۶.۱ - کیفر عدم حفظ حرمت


انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجدالحرام، گناهى بس بزرگ و در بردارنده کیفر دنيايى:
«إنّ الّذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام الّذى جعلنه للنّاس سواء العكف فيه والباد ومن يرد فيه بإلحاد بظلم نّذقه من عذاب أليم؛كساني كه كافر شدند و مؤ منان را از راه خدا و از مسجدالحرام، كه آن را براي همه مردم مساوي قرار داديم اعم از كساني كه در آنجا زندگي مي‌كنند و يا از نقاط دور وارد مي‌شوند، باز مي‌دارند (مستحق عذابي درد ناكند) و هر كس بخواهد در اين سرزمين از طريق حق منحرف گردد و دست به ستم زند ما از عذاب دردناك به او مي‌چشانيم.»
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مقصود از «عذاب اليم» كيفر دنيايى نيز باشد.

۲.۷ - ممنوعیت فسادگری


آزاد نبودن فسادگری در جامعه:
۱. «واذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض قالوا انّما نحن مصلحون‌• ألا إنّهم هم المفسدون ولكن لّايشعرون‌• الّذين ينقضون عهد اللَّه من بعد ميثقه و يقطعون ما أمر اللَّه به أن يوصل و يفسدون فى الأرض أولئك هم الخسرون؛ و هنگامي كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد مي‌گويند ما فقط اصلاح كننده‌ ايم. آگاه باشيد اينها همان مفسدانند ولي نمي‌فهمند.(فاسقان آنها هستند كه) پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند، مي‌شكنند، و پيوندهائي را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مي‌نمايند، و در جهان فساد مي‌كنند، اينها زيانكارانند.»
۲. «... و لاتعثوا فى الأرض مفسدين؛... و در زمين فساد نكنيد و فساد را گسترش ندهيد.»
۳. «و اذا تولّى‌ سعى‌ فى الأرض ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل و اللَّه لايحبّ الفساد؛(نشانه آن، اين است كه) هنگامي كه روي بر مي‌گردانند (و از نزد تو خارج مي‌شوند)، در راه فساد در زمين، كوشش مي‌كنند، و زراعتها و چهارپايان را نابود مي‌سازند، (با اينكه مي‌دانند) خدا فساد را دوست نمي‌دارد.»
۴. «من أجل ذلك كتبنا على‌ بنى اسرءيل أنّه من قتل نفسا بغير نفس أو فساد فى الأرض فكأنّما قتل الناس جميعا ...• انّما جزؤا الّذين يحاربون اللَّه و رسوله و يسعون فى الأرض فسادا أن يقتّلوا أو يصلّبوا أو تقطّع أيديهم و أرجلهم من خلف أو ينفوا من الأرض ...؛ بهمين جهت بر بني اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس انساني را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روي زمين بكشد چنان است كه گوئي همه انسانها را كشته ... كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مي‌خيزند و در روي زمين دست به فساد مي‌زنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس ‌ مردم حمله مي‌برند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاي چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند....»
۵. «... و يسعون فى الأرض فسادا و اللَّه لايحبّ المفسدين؛... و براي فساد در زمين تلاش مي‌كنند و خداوند مفسدان را دوست ندارد.»
۶. «... ولا تعثوا فى الأرض مفسدين .• ... لاتفسدوا فى الأرض بعد اصلحها ...؛... و در زمين فساد نكنيد... و در روي زمين بعد از آنكه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است فساد نكنيد....»
۷. «... و لاتبخسوا الناس أشياءهم و لا تعثوا فى الأرض مفسدين؛... و بر اشياء (و اجناس) مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد.»
۸. «فلولا كان من القرون من قبلكم أولوا بقيّة ينهون عن الفساد فى الأرض ...؛چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتي نبودند كه از فساد در زمين جلوگيري كنند....»
۹. «... و يفسدون فى الأرض أولئك لهم اللعنة ...؛... و در روي زمين فساد مينمايند، لعنت براي آنهاست....»
۱۰. «الّذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللَّه زدنهم عذابا فوق العذاب بما كانوا يفسدون؛آنها كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند عذابي بر عذابشان بخاطر فسادي كه مي‌كردند مي‌افزائيم.»
۱۱. «و لاتطيعوا أمر المسرفين‌• الّذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون؛و اطاعت فرمان مسرفان نكنيد.همانها كه در زمين فساد مي‌كنند و اصلاح نمي‌كنند.»
شعرا (۲۶) ۱۵۱ و ۱۵۲
۱۲. «... و لا تعثوا فى الأرض مفسدين؛... و در زمين فساد ننمائيد.»
۱۳. «و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون فى الأرض و لايصلحون؛در آن شهر نه گروهك بودند كه فساد در زمين مي‌كردند و مصلح نبودند.»
۱۴. «... و لاتبغ الفساد فى الأرض انّ اللَّه لا يحبّ المفسدين؛... و هرگز فساد در زمين منما كه خدا مفسدان را دوست ندارد. »
۱۵. «... و لاتعثوا فى الأرض مفسدين؛... و در زمين فساد نكنيد.»

۲.۸ - حفظ حریم پیامبر


لزوم پرهيز از شكستن حريم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:
۱.«يأيّها الّذين ءامنوا لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا ...؛اي افراد با ايمان (هنگامي كه از پيغمبر تقاضاي مهلت براي درك آيات قرآن مي‌كنيد) نگوئيد «راعنا» بلكه بگوئيد «انظرنا» (زيرا كلمه اول هم به معني ما را مهلت بده و هم بمعني «ما را تحميق كن» مي‌باشد و دستاويزي براي دشمنان است)....»
۲. «... لاتدخلوا بيوت النبىّ الّا أن يؤذن لكم الى‌ طعام غير نظرين انيه و لكن اذا دعيتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستئنسين لحديث انّ ذلكم كان يؤذى النبىّ فيستحيى منكم و اللَّه لايستحيى من الحقّ و اذا سألتموهنّ متعا فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ و ما كان لكم أن تؤذوا رسول اللَّه و لا أن تنكحوا أزوجه من بعده أبدا ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد! در بيوت پيامبر داخل نشويد مگر به شما اجازه براي صرف غذا داده شود (مشروط بر اينكه قبل از موعد نيائيد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد، اما هنگامي كه دعوت شديد داخل شويد و وقتي غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد، اين عمل پيامبر را ناراحت مي‌كرد ولي او از شما شرم مي‌كند، اما خداوند از (بيان) حق شرم ندارد و هنگامي كه چيزي از وسائل زندگي (به عنوان عاريت) از آنها (همسران پيامبر) مي‌خواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار دلهاي شما و آنها را پاكتر مي‌دارد، و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسري خود در آوريد....»
۳. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى‌ فبرّأه اللَّه ممّا قالوا و كان عند اللَّه وجيها؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد همانند كساني نباشيد كه موسي را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او مي‌گفتند مبرا ساخت، و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر) بود. »
۴. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتقدّموا بين يدى اللَّه و رسوله و اتّقوا اللَّه انّ اللَّه سميع عليم‌• يأيّها الّذين ءامنوا لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ و لاتجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعملكم و أنتم لاتشعرون؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد چيزي را بر خدا و رسولش مقدم نشمريد و پيشي مگيريد و تقواي الهي پيشه كنيد كه خداوند شنوا و داناست.اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوئيد (و داد و فرياد نزنيد) آنگونه كه بعضي از شما در برابر بعضي مي‌كنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالي كه نمي‌دانيد!»

۲.۹ - رفتار عادلانه با مخالف


ممنوعيّت رفتارهاى غير عادلانه با مخالفان، با انگيزه کینه و دشمنی با آن‌ها:
۱. «يأيّها الّذين ءامنوا ... ولايجرمنّكم شنان قوم أن صدّوكم عن المسجد الحرام أن تعتدوا ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد... و خصومت به جمعيتي كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) مانع شدند نبايد شما را وادار به تعدي و تجاوز كند ....»
۲. «... و لايجرمنّكم شنئان قوم على‌ ألّا تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتّقوى‌ ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد همواره براي خدا قيام كنيد و از روي عدالت گواهي دهيد، دشمني با جمعيتي شما را به گناه ترك عدالت نكشاند، عدالت كنيد كه به پرهيزكاري نزديكتر است....»

۲.۱۰ - شیطانی بودن منکرات


انجام منکرات، كارى شيطانى و ممنوع:
«... لاتتّبعوا خطوت الشيطن و من يتّبع خطوت الشيطن فانّه يأمر بالفحشاء و المنكر ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد از گامهاي شيطان پيروي نكنيد هر كس قدم جاي قدمهاي شيطان بگذارد (گمراهش مي‌سازد)، چرا كه او امر به فحشاء و منكر مي‌كند....»

۲.۱۱ - عدم اشاعه فحشا


آزادى، محدود به اشاعه ندادن فحشا و منكرات در جامعه:
۱. «قل تعالوا أتل ما حرّم ربّكم عليكم ... و لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن ...؛بگو بيائيد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم: ... و نزديك كارهاي زشت و قبيح نرويد چه آشكار باشد چه پنهان....»
۲. «انّ الّذين يحبّون أن تشيع الفحشة فى الّذين ءامنوا لهم عذاب أليم ...؛كساني كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكياست....»

۲.۱۲ - ممنوعیت اعمال مورد سوءاستفاده


آزادى، محدود به پرهيز از انجام اعمال مورد سوءاستفاده دشمنان:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا ...؛اي افراد با ايمان (هنگامي كه از پيغمبر تقاضاي مهلت براي درك آيات قرآن مي‌كنيد) نگوئيد «راعنا» بلكه بگوئيد «انظرنا» (زيرا كلمه اول هم به معني ما را مهلت بده و هم بمعني «ما را تحميق كن» مي‌باشد و دستاويزي براي دشمنان است)....»

۲.۱۳ - محدودیت در رفتار با اولیاءالله


محدود بودن آزادى عمل در برخورد با اولیای الهی، براى رعايت احترام آنان:
«يأيّها الّذين ءامنوا لاتقدّموا بين يدى اللَّه و رسوله ...• يأيّها الّذين ءامنوا لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ و لاتجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ...• انّ الّذين يغضّون أصوتهم عند رسول اللَّه أولئك الّذين امتحن اللَّه قلوبهم للتقوى‌ ...• انّ الّذين ينادونك من وراء الحجرت أكثرهم لايعقلون؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد چيزي را بر خدا و رسولش مقدم نشمريد و پيشي مگيريد ... اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوئيد (و داد و فرياد نزنيد) آنگونه كه بعضي از شما در برابر بعضي مي‌كنند... آنها كه صداي خود را نزد رسول خدا كوتاه مي‌كنند كساني هستند كه خداوند قلوبشان را براي تقوي خالص نموده... (ولي) كساني كه تو را از پشت حجرهها بلند صدا مي‌زنند اكثرشان نمي‌فهمند!»

۲.۱۴ - عدم مخالفت با حکم خدا


محدود بودن آزادى به عدم مخالفت با حکم خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله:
«و ما كان لمؤمن و لامؤمنة اذا قضى اللَّه و رسوله أمرا أن يكون لهم الخيرة من أمرهم ...؛هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد....»

۲.۱۵ - ممنوعیت تجسس


ممنوعيّت تجسّس در امور ديگران:
«يأيّها الّذين ءامنوا اجتنبوا كثيرا من الظنّ انّ بعض الظنّ اثم و لا تجسّسوا ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها گناه است، و هرگز (در كار ديگران) تجسس نكنيد....»

۲.۱۶ - حضرت شعیب و اصلاح آزادی


رسالت شعیب علیه‌السلام، براى اصلاح جامعه و جلوگيرى از آزادى‌هاى نامشروع:
«قالوا يشعيب أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد ءاباؤنا أو أن نفعل فى أمولنا ما نشؤا ...• قال يقوم أرءيتم ان كنت على‌ بيّنةٍ من ربّى و رزقنى منه رزقاً حسناً و ما أريد أن أُخالفكم الى‌ ما أنهكم عنه ان أريد الا الاصلح ما استطعتُ ...؛گفتند: اي شعيب آيا نمازت تو را دستور مي‌دهد كه ما آنچه را پدرانمان مي‌پرستيدند ترك گوئيم ؟ و آنچه را مي‌خواهيم در اموالمان انجام ندهيم ؟... گفت: اي قوم من! هر گاه من دليل آشكاري از پروردگارم داشته باشم و رزق خوبي بمن داده باشد (آيا مي‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم ؟) من هرگز نمي‌خواهم چيزي كه شما را از آن باز مي‌دارم خودم مرتكب شوم، من جز اصلاح تا آنجا كه توانائي دارم نمي‌خواهم....»

۳ - پانویس


 
۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۸.    
۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۹.    
۳. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۳.    
۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۸.    
۷. نسا/سوره۴، آیه۱۴۴.    
۸. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۹. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱.    
۱۰. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۹.    
۱۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۳.    
۱۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۸.    
۱۳. نسا/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۱۴. نسا/سوره۴، آیه۱۴۴.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۱۶. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۹.    
۱۷. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۳.    
۱۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۸.    
۱۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱.    
۲۰. نسا/سوره۴، آیه۸۸.    
۲۱. نسا/سوره۴، آیه۸۹.    
۲۲. نور/سوره۲۴، آیه۲۷.    
۲۳. انفال/سوره۸، آیه۲۵.    
۲۴. انفال/سوره۸، آیه۲۶.    
۲۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۲۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۵.    
۲۷. انفال/سوره۸، آیه۴۶.    
۲۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۶.    
۲۹. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۳۰. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۳۱. حج/سوره۲۲، آیه۲۵.    
۳۲. حج/سوره۲۲، آیه۲۵.    
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۱۱.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۷.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۰۵.    
۳۸. مائده/سوره۵، آیه۳۲.    
۳۹. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۴۰. مائده/سوره۵، آیه۶۴.    
۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۷۴.    
۴۲. اعراف/سوره۷، آیه۸۵.    
۴۳. هود/سوره۱۱، آیه۸۵.    
۴۴. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۶.    
۴۵. رعد/سوره۱۳، آیه۲۵.    
۴۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۸.    
۴۷. شعرا/سوره۲۶، آیه۱۵۱.    
۴۸. شعرا/سوره۲۶، آیه۱۵۲.    
۴۹. شعرا/سوره۲۶، آیه۱۸۳.    
۵۰. نمل/سوره۲۷، آیه۴۸.    
۵۱. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۵۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۶.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۴.    
۵۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۵۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۹.    
۵۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱.    
۵۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    
۵۸. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۵۹. مائده/سوره۵، آیه۸.    
۶۰. نور/سوره۲۴، آیه۲۱.    
۶۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۶۲. نور/سوره۲۴، آیه۱۹.    
۶۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۴.    
۶۴. حجرات/سوره۴۹، آیات۱-۴.    
۶۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۶.    
۶۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۶۷. هود/سوره۱۱، آیه۸۷.    
۶۸. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.    


۴ - منبع


مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۸۴، برگرفته از مقاله «حدود آزادی».    


رده‌های این صفحه : آزادی | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.